آنچه بر من می گذرد

رویاهای امروز من ، زندگی فردای من !

آنچه بر من می گذرد

رویاهای امروز من ، زندگی فردای من !

ملیکا!

- یکی از همکارای مردمون متولد 66. 2-3 روز پیش با یه دختر بچه اومد شرکت. این بچه اینقدر ناز و ملوسه که وقتی نگاش میکنی یاد عروسک میفتی! یه دختر بچه تپل مپل با لپ های خوشمزه و موهای فرفری حلقه حلقه! من فکر کردم باید خواهرش باشه! از یکی از همکارا پرسیدم : خواهرشه؟! گفت نه بابا دخترشه!!!
منو بگین قیافم دقیقا شده بود شبیه این اسمایلیه :-O

یه پسر متولد 66 یه دختر 4 ساله داشته باشه!!! چه جالب :دی

ولی باید بهشون خوش بگذره چون اختلاف سنیشون کمه!
و امروز ما سر به حرف آوردن این بچه ماجراها داشتیم!!!


- چند لحظه پیش جلو آینه نشسته بودم. یهو شیطونه گفت قیچی رو بردار. منم مثل یه دختر خوب به حرفش گوش کردم.

قیچی رو برداشتم، یه دسته مو از جلو جدا کردم و چیدم!

حالا من موندم و یه قیافه عجیب غریب که فردا باید باهاش برم سر کار!

امیدوارم زودتر بلند شه


- از وقتی میرم سر کار شبا زود خوابم میگیره و می خوابم! اما چه خوابیدنی!!! 2-3 ساعت طول می کشه تا خوابم ببره و وقتی هم که خوابم می بره 30 مین یه بار بیدار میشم!!! :|

نظرات 1 + ارسال نظر
شاذه پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ http://moon30.blogsky.com

منم با دخترم کمتر از بیست سال فصله سنی دارم. البته باباش نه. 29سال فاصلشونه. اگه کسی اینقدر مسئولیت و بلوغ فکری داشته باشه، به نظرم خیلی بامزست که فاصله سنیشون کم باشه.

خوبه که بازم می نویسی. بیشتر بنویس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد