آنچه بر من می گذرد

رویاهای امروز من ، زندگی فردای من !

آنچه بر من می گذرد

رویاهای امروز من ، زندگی فردای من !

... :(

عزیز دل من مال یکی دیگه شد :((

دیشب مثل یه کابوش بود ! آخه دیشب بله برونش بود ...

وقتی این خبر رو شنیدم هیچ عکس العملی نتونستم نشون بدم !

هیچ حسی نداشتم :(

نه خوشحال بودم نه ناراحت ! خالیه خالی !

تازه بعد یه ۵ مین بهت زدگی فهمیدم چی به روزم اومده ... :((((((

نمی دونم چی باید بگم ! نمی دونم چیکار باید بکنم !

از بس از دیشب تاحالا گریه کردم دیگه گریه م هم نمیاد !

امروز صبح نیومد دانشگاه . خب معلومه ! کسی صبح بله برونش نمیره دانشگاه نه ؟!!

چی شد یهو ؟!! نمی دونم اگه زودتر ، از احساسم بهش گفته بودم شانسی داشتم یا نه :((

خدایا آخه چرا ؟!!

بعد ۲ سال و نیم که فکر میکردم دیگه نمی تونم عاشق بشم دوباره دل به یکی بستم و دقیقا همون زمانی که توی اوج امید بودم و فکر میکردم نشونه هایی برام فرستادی که بهم بفهمونی صبرم نتیجه میده خبر نامزدیشو برام آوردن :((

دلم داره میپکه خدا ! میفهمی چی مگم ؟! صدامو میشنوی ؟!! دلم داره میپکههههههه ... :((

دنیا خیلی برام تنگ و کوچیک شده :(

نه می تونم دانشگاه برم نه میتونم سر کار برم نه میتونم آموزشگاه برم :(

هرجا برم اونم هست :(

طاقت ندارم ببینم اینقد بهم نزدیکه اما به اندازه یه دنیا بینمون فاصله است :((

امروز فرداست که دستش توی دسته زنشه و میاد با ذوق بهم معرفیش میکنه :(

اون موقع چی باید بگم ؟!! تبریک بگم ؟!!

وقتشه از این شهر برم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
من چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ http://my-moon.blogsky.com

چرا تو این همه مدت بهش نفهموندی پس؟
حالا مطمئنی ؟
قربونت برم گریه کنی درست نمیشه که!!!!!!!!!۱
شاید خوب مصلحت خدا این بوده عزیزم.
بازم بسپر به خدا

دیشب تا صبح همش خوابشو میدیدم :(
در واقع همش کابوس میدیدم !!! :((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد